جدول جو
جدول جو

معنی شب چره - جستجوی لغت در جدول جو

شب چره
آجیل و میوه ای که در شب نشینی می خورند، چرای گوسفندان در شب، شب چرا، برای مثال گرگ آمده ست گرسنه و دشت پربره / افتاده در رمه، رمه رفته به شب چره (ناصرخسرو - ۲۶۸)
تصویری از شب چره
تصویر شب چره
فرهنگ فارسی عمید
شب چره
آجیل و میوه که در شب نشینی صرف کنند تنقل، چریدن چارپایان در شب چرای ستور در شب
فرهنگ لغت هوشیار
شب چره((~. چَ رِ))
آجیل و میوه که در شب نشینی می خورند
تصویری از شب چره
تصویر شب چره
فرهنگ فارسی معین
شب چره
تنقلات، شب چره
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شب آرا
تصویر شب آرا
(دخترانه)
آراینده شب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
(دخترانه)
پروانه، خفاش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شب فرخ
تصویر شب فرخ
در موسیقی، از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو یارش رای فرخ روز گشتی / زمانه فرخ و فیروز گشتی (نظامی۱۴ - ۱۸۱)، از الحان قدیم ایرانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب نهه
تصویر شب نهه
آنچه شب در زیرزمین پنهان کنند، زر و جواهری که شب در زیر خاک می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب باره
تصویر شب باره
شب دوست، زن بدکار و هرزه گرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب تره
تصویر آب تره
بولاغ اوتی، گیاهی خودرو از خانوادۀ تره تیزک با گل های کوچک سفید که مصرف دارویی دارد، جرجیر آبی، آب تره، علف چشمه، شاهی آبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب چله
تصویر شب چله
یلدا، شب آخر پاییز و اول زمستان که مقارن است با ولادت حضرت عیسی و اول دی ماه، دراز ترین شب سال شمسی، کنایه از تاریک و طولانی، شب یلدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب یازه، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
فرهنگ فارسی عمید
(شَ پَ رَ / رِ)
شب پرک. خفاش:
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد.
سعدی.
گر نبیند به روز شب پره چشم
چشمۀ آفتاب را چه گناه.
سعدی.
مهر درخشنده چو پنهان شود
شب پره بازیگر میدان شود.
و رجوع به شب پرک و خفاش شود
لغت نامه دهخدا
(لَ چَ رَ / رِ)
لب چرا. شب چره. نقلی که چون یاران با هم صحبت دارند در مجلس آرند که آن را میخورند و سخن میدارند:
به عیش یکدمه احمد مساز با شربت
ز نقل لب چره بردار توشۀ جاوید.
احمد اطعمه
لغت نامه دهخدا
تصویری از شب باره
تصویر شب باره
شب دوست، زن بد کار زن هرزه گرد
فرهنگ لغت هوشیار
نخود و کشمش و انواع میوه های خشک که در مجالس بزم ووقت صحبت با یاران صرف کنند شب چره تنقلات: بعیش یکدمه احمد مساز با شربت ز نقل لب چره بردار توشه جاوید. (احمد اطعمه لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
خفاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش تره
تصویر شش تره
روناس
فرهنگ لغت هوشیار
هر گوهر آبدار و درخشنده، کرم شب تاب شب چراغک، چراغانی: رسم چراغ در آن دیار (ختا) بر این موجب است که درون کریاس پادشاه گویی سازند از چوب و روی آن چو را بشاخ سرو پوشند و صد هزار چراغ بر ریسمانها تعبیه کنند و موشکها بر اراف آن بندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب لرز
تصویر شب لرز
هو بره یقه دار از انواع پرندگان (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
نخود و کشمش و انواع میوه های خشک که در مجالس بزم ووقت صحبت با یاران صرف کنند شب چره تنقلات: بعیش یکدمه احمد مساز با شربت ز نقل لب چره بردار توشه جاوید. (احمد اطعمه لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب نهه
تصویر شب نهه
گنج زر و جواهری که درزیر زمین دفن کنند
فرهنگ لغت هوشیار
از تیره چلیپائیان با ارتفاع 10 تا 60 سانتیمتر که غالبادر کنار جویبارها و مسیرجریان آب روید. گلهایش کوچک و سفید و بصورت خوشه است بولاغ اوتی شاهی آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب چرا
تصویر آب چرا
غذائی که ناشتا بخورند
فرهنگ لغت هوشیار
((~. چَ رِ))
نخود و کشمش و انواع میوه های خشک که در مجالس بزم و وقت صحبت با یاران صرف کنند، شب چره، تنقلات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
((~. پَ رِ))
خفاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آب چرا
تصویر آب چرا
((چَ))
ناشتایی، غذای اندک، خوراک وحوش و طیور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب نهه
تصویر شب نهه
((شَ نِ هَ یا هِ))
گنج زر و جواهری که در زیر زمین دفن کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب گرد
تصویر شب گرد
شبرو، ماه، عسس، پاسبان، راه زن، دزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب چراغ
تصویر شب چراغ
((~. چِ))
هر گوهر آبدار و درخشنده، کرم شب تاب، چراغانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب باره
تصویر شب باره
((شَ رَ یا رِ))
شب دوست، زن بدکاره
فرهنگ فارسی معین
خفاش، شبکور، مرغ مسیحا، وطواط
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تنقلات مرسوم شبانه در شب نشینی ها
فرهنگ گویش مازندرانی
خفاش، شب پره
فرهنگ گویش مازندرانی
تنقلات، هله هوله
فرهنگ گویش مازندرانی